این روزها هوا ابریست و هر روز چند بار باران میبارد. خدا میداند من چقدر باران را دوست دارم. حتی وقتی تمام روز پشت لپتاپم باشم و کار کنم. همین که لای پنجره باز باشد، بوی باران بیاید و صدایش، انرژیام را تامین میکند. چند روز است که موقع کار اتزیو بوسو گوش میدهم. پریروز دیدم چقدر ترکیب آهنگ با صدای باران زیبا شده. اسپاتیفای را که نگاه کردم، دیدم اسم آهنگ هست Rain, in your black eyes از آلبوم Music for weather elements. این همزمانی اتفاقی به قدری خوشحالم کرد که نمیدانستم با ذوقم چه کار کنم :)
همون دختر کم حجاب دختر منه .از لحاظ روحی نیاز دارم تو جادهی شمال باشیم، شیشهها پایین باشن و بوی شالیزار و رطوبت دریا بیاد، حمیرا بخونه و ما هم باهاش داد بزنیم:
روزی که دوست دارم تکرار شود - مهارت های نوشتاری هفتمامشب شب ضربت خوردن امام علی است. داستانش را همهمان بارها شنیدهایم. این روزها اما خیلی به آن فکر میکنم. امیرالمومنین بود، حاکم حکومت اسلامیبود، شخص اول مملکت و جانشین پیامبر بود. با این حال ابن ملجم خیلی راحت آمد داخل مسجد و هنگام سجده فرقش را شکافت. عجیب نیست؟ با اینکه میدانست چقدر مخالف و دشمن دارد، عجیب نیست که هیچ نگهبانی دم در نبود؟ عجیب نیست که بادیگارد و محافظ نداشت؟ اصلا عجیب نیست که خودش شخصا امامت نماز صبح را بر عهده داشت؟ نماز جمعه و خطبههایش که گنجینهای شدهاند برای ما، بماند. یک جایی توی تاریخ بهترین نمونهی حکومت اسلامیرا داریم. حالا بنشینیم و گریه کنیم برای شهادت علی(ع). باید به حال خودمان گریه کنیم. به حال خودمان که عدهای نفعشان در این بود که ما فقط گریه کنیم و مقایسه نکنیم.
اهمیت استریل تجهیزات دندانپزشکی توسط اتوکلاو دندانپزشکیرسیدهام به مرحلهی سخت ماجرا. نوشتن.
اهمیت استریل تجهیزات دندانپزشکی توسط اتوکلاو دندانپزشکیهری پاترها را دوباره دیدم. همه را ظرف دو روز. پرت شدم به نوجوانی، روزهایی که یواشکی شب را بیدار میماندم و تا صبح میخواندم. روزهایی که هر جلدش را از جایی جور میکردم. یکی را از دوست رضوانه. یکی را از کتابخانه. یکی را از کتابخانهی شهر دیگر، به واسطهی نرگس. یکی را از زهرا. روزهایی که تمام راه مدرسه را با زهرا دربارهاش حرف میزدیم و باز کافی نبود. روزهای افسردگی بعد از تمام شدن جلد هفتم. روزهای دوباره و دوباره خواندن بخشهایی که دوست داشتم. گریه موقع مرگ دامبلدور. مرگ اسنیپ. آه، اسنیپ.
فروش ویژه کفش اسپرت دخترانه جدیدبه مناسبت ماه رمضان، که این غزل از لطیفترینهای مولاناست، که فکر کردن به مفهومش دل آدم رو میلرزونه، یه چیزی شبیه اینکه خدا بغلت میکنه و بغض صد هزار سالهات میشکنه.
فروش ویژه چراغ سیار مخصوص اتومبیل اسپیکر بلوتوثی اتومبیل Car Kit لامپ خودرو مدل Multi Color دانگل بلوتوث AUX خودرو فایر تایر - Fire Tireبچه که بودم، موسیقی سنتی و کلاسیک دوست نداشتم. حس میکنم بعضی وقتها لازم است سنی از آدم بگذرد تا بعضی چیزها را درک کند و لذت ببرد. شاید هیچ وقت فکرش را نمیکردم یک روز هوس صدای افتخاری کنم و یک روز کامل موقع کار کردن افتخاری گوش کنم. یا چند روز بی وقفه بتهوون و شویرت گوش دهم و خسته نشوم. در عوض نتوانم بیشتر از چند ساعت پاپ گوش کنم.
فروش ویژه چراغ سیار مخصوص اتومبیل اسپیکر بلوتوثی اتومبیل Car Kit لامپ خودرو مدل Multi Color دانگل بلوتوث AUX خودرو فایر تایر - Fire Tireواقعیت این است که این روزها را دوست دارم. از اینکه این شرایط را دوست دارم هم کمیعذاب وجدان دارم. ولی خب، راستش من هیجوقت آدمینبودهام که نتوانم یک جا بند شوم. که اتفاقا گاهی یک جا بند شدن بهم آرامش میدهد! حالا این خانه نشینی چهل روزه شده. و من هر روز بیشتر به این وضع عادت میکنم. ملالی نیست جز دوری از کوههای آخر هفته، و دیدارهای گاه به گاه با دوستها. اتفاقا وقتی میدانم حالا همهی دنیا با دوستهایشان مجازی در ارتباط اند، همه مثل من چهارشنبه سوری و سیزدهبهدر نداشتهاند، و عیددیدنیها با تماس ویدئویی بوده باعث میشود احساس بهتری داشته باشم. (میدانم، خودخواهی است.)
از افتخاری و شکسپیر و کرخهمدتی هست که ننوشتهام. حلاصه وقایع این مدت این است که رفتم ایران. بعد کرونا آمد و مرزها بسته شد و پرواز برگشتم کنسل شد. به سختی پرواز دیگری با یک هفته تاخیر گرفتم، و یک هفته بیشتر خانه بودم. کنار عزیزانم. آن موقع با خودم میگفتم چه اشتباهی کردم که ناگهانی تصمیم گرفتم بروم ایران. ولی حالا حکمتش را میبینم. خدا را شکر. حالا که مرزهای اتحادیه اروپا را بستهاند و معلوم نیست کی دوباره باز شود، حالا که عوض دو هفته برنامهریزیام یک هفته بیشتر خانه بودم، شبیه یک جایزه! بدون این که از مرخصیهایم استفاده کنم!
پاسخ به تمام آبجکشن هااز صبح تا به حال هوا صد مرتبه عوض شده. از پنجره آفیس بیرون را نگاه میکنم و ابرها را که با سرعت حرکت میکنند. همزمان موسیقی بیکلام توی هدفونم میشود آهنگ زمینهی رقص ابرها. پرواز پرندهها. تکان خوردن شاخههای درختان مقابل پنجره و تک و توک برگ خشکیدهی باقیمانده روی آنها. آسمان آبی میشود. ابرها سفید. نور آفتاب میتابد روی ساختمانهای سفید آنطرف پارک. لحظهای بعد رگبار میشود. شیشههای پنجرهها خیس میشوند. بعد قطع میشود. ابرهای سیاه را باد میبرد. رفتنشان با آهنگ قاطی میشود.
کدام دانشگاهها ثروتمندترین فارغالتحصیلان را به جامعه تحویل دادهاند؟تعداد صفحات : 1