loading...

حال دل

حال دل با تو گفتنم هوس است..

بازدید : 297
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 18:58

جمعه رفتیم پیست اسکیت روی یخ. به تجربه‌اش می‌ارزید ولی فکر کنم بار اول و آخرم باشد. از اول تا آخر کنار دیوار بودم و با این وجود سه بار افتادم، و چندین بار هم تا دم افتادن رفتم. کبودی‌های روی بازوهایم دارند به زردی میزنند. یعنی دیگر کم کم محو می‌شوند! هشت نفر بودیم و فقط نحلا و جوزپه بلد بودند، و به تقاطع‌ها که می‌رسیدیم مثل تاکسی، مایی که ردیفی کنار دیوار بودیم را به آن طرف منتفل می‌کردند :))) ولی خیلی خندیدیم :)))

عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازدید : 197
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 18:58

با میشل و کریستین رفتیم پاب ایرلندی نزدیک دانشگاه. من برگر وگان خوردم و آن‌ها بیف. بعد حرف این شد که آخر هفته قرار است هوا گرم شود و کریستین گفت چه عالی! می‌شود برویم تیراندازی! بعد فهمیدم با دوست‌دخترش تمرین می‌کنند تا امتحان بدهند و مجوز شکار بگیرند و بعد بروند شکار! شکار چی؟ خرگوش، پرنده، گوزن! خیلی تعجب کردم و گفتم بیچاره گوزن‌ها! برایش قابل درک نبود البته، و می‌گفت گوزن‌هایی که شکار می‌شوند زندگی خوبی دارند و آزادند و بعد سریع می‌میرند و متوجه نمی‌شوند. من اما متوجه نمی‌شوم وقتی می‌توانند همانطور آزاد به زندگی‌شان ادامه دهند چرا باید شکار شوند. بحث را ادامه ندادم اما.

سه روز آخر هفته گذشته

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 45
  • بازدید کننده امروز : 46
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 102
  • بازدید ماه : 48
  • بازدید سال : 638
  • بازدید کلی : 7353
  • کدهای اختصاصی